با این که از همه چیز هم نفرت داریم..همدیگه را تحمل می کنیم..گاهی حتی حرف می زنیم..لبخند می زنیم..هر چند که این خیلی معدودتر از وقتاییه که سر تا پای همدیگه را لجن می گیریم...اما با هم می سازیم..شوخی خیلی کثیفی بود..حتی واسه اون دوره زمونه...گمونم باید دوباره بریم سراغ مسمرالدا..بهش بگیم این سر کلافو بگیر از اول همه چیزو بباف...اما لعنت این همه چیز بدجوری هومئوستازمو به هم ریخته..اما ذخیره ی کافی کنار گذاشتم..چون
After all , who knows? ...hum
سلام با اینکه این روزا واقعا برام وحشتناکه ولی به اندازه شما بدبین نیستم ...