با این که از همه چیز هم نفرت داریم..همدیگه را تحمل می کنیم..گاهی حتی حرف می زنیم..لبخند می زنیم..هر چند که این خیلی معدودتر از وقتاییه که سر تا پای همدیگه را لجن می گیریم...اما با هم می سازیم..شوخی خیلی کثیفی بود..حتی واسه اون دوره زمونه...گمونم باید دوباره بریم سراغ مسمرالدا..بهش بگیم این سر کلافو بگیر از اول همه چیزو بباف...اما لعنت این همه چیز بدجوری هومئوستازمو به هم ریخته..اما ذخیره ی کافی کنار گذاشتم..چون

After all , who knows? ...hum  

نظرات 1 + ارسال نظر
هانیه شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:16 ب.ظ http://www.hani-s.blogfa.com

سلام با اینکه این روزا واقعا برام وحشتناکه ولی به اندازه شما بدبین نیستم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد