کشیدنش کافیه
از جایگاه رفیعت پایین بیا و چله ی این کمونو رها کن
قدم که می خوای بزنی
دنبال سیگنالهای این گوی شناور بیا
unplug it, unplug
بذار از بیب بیب فراتر بره...به سکوتش برسه
از گوشه ی سوراخ سد مغزی خونیم اشباعم کن
قبل از این که سیل راه بیوفته
قبل از این که فرصت کنم باز صفحه های پرونده ی کوفتیمو نشونت بدم...
قبل از الان..خیلی وقت پیش...خیلی وقت پیش..
-------------------------
هی مرد...
مریضیم...خشکیدیم توی مه گرفتگیمون..
شکوائیه امو دست به دست بچرخون..
بیا دم گوشم نجوا کن..بگو
" the enzymes have decided, thus we shall be"
بگو تا باورت کنم.........
امتداد این ماندن سخت کوتاه امده است..
از این ابدیت معافم کن
خیلی بدهکار می شدم؟ هان؟
واقعا خیلی سخت بود؟
لعنتی
لعنتی
لعنتی
لعنتی
هی ، اومده بودم دعوا مرافعه که من چه جوری تمام این مدت که نبودمو اینجا بخونم که دیدم آرشیو بندی کردی . پسر من میتونم بت بطور ریاضی ثابت کنم که ابدیتی وجود نداره . پایه باش معاف کن خودتو .
آریستا بابا چطوراس ؟ نمرده هنوز ؟