آخ که سگه نشسته...
که سراغشو که می گیرن
بگن «سلام٬ احوالاتت چطوره؟»
همین و دیگه حرفی نداشته باشن...
که سرک بکشن
به جز اون٬
گاهی پشت پرچینشم نگاه کنن
..گاهی که دم می جنبونه
یا روزنامه را از دم در میاره
..پوزه اشو نخارونن
به چشاش زل بزنن و بگن
«این دفعه تو بگو»
..آخ که سگه نشسته..
..که فقط روزای به درد بخوریش ماتیلدای عزیز نباشه
هر چند سال یه بار هم روز به درد نخوریش ماتیلدای عزیز باشه.
..که اون گاهی ها که یادش می ره گاز نگیره را به جای
اون گاهی ها که یادش می مونه فراموش کنن..
..آخ که نشسته...
و انقدر سگ منطقی هست که بدونه
فردا که با گلوله خلاصش کردن..
جای سگیش زیاد خالی نمی مونه..
....