من وسط هاله ی ترسناک حریصم گیر افتاده ام
هاله ای که از من متنفره
از من فرار می کنه و قطر این خلوتی را زیاد می کنه
پیش می ره
 من می مونم و آنان که بر هاله می کوبند
و بی رحمانه موجشان مرا می لرزاند
من می مونم و حاشیه ی دوردست هاله
دنیای ساکت مرده ی آرام
آرامش مرگ وار..با گهگاه فریاد های دیوانه ی هاله
با گهگاه هق هق هایش
که فراموش می شن
لکه ای می شن به شیشه ی کثیف مرزبندی
من می مونم
تا روزهایم را بی هدف قدم بردارم..
..من می مونم و هاله ام تا با هم تموم بشیم.
-------------------------------------
مرده شورمو ببره
هیچ وقت نشده این همه وقت
این ور خط قلت بزنم
عجیبه...نقطه ی بحرانی این تابع
خیلی زیاد و آهسته طول کشیده..
...تامی تامی اسکلت...
هی پسر تو مردی..........
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:36 ب.ظ

جون می کنم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد